گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد دوازدهم
[سوره الأنعام ( 6): آیات 4 تا 11 ] ....



ص : 28
اشاره
وَ ما تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَۀٍ مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کانُوا عَنْها مُعْرِضِ ینَ ( 4) فَقَدْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَسَوْفَ یَأْتِیهِمْ أَنْباءُ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ
5) أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَکِّنْ لَکُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَیْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي )
مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ ( 6) وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقالَ الَّذِینَ
( کَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ ( 7) وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُونَ ( 8
وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَکاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ ( 9) وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَحاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما کانُوا بِهِ
( یَسْتَهْزِؤُنَ ( 10 ) قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الْمُکَذِّبِینَ ( 11
[سوره الأنعام ( 6): آیه 4] .... ص : 28
صفحه 34 از 188
اشاره
( وَ ما تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَۀٍ مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ ( 4
ترجمه و شرح .... ص : 28
خداوند متعال در این آیه کریمه سیرت لجاج بتپرستان مکه را بیان کرده و میفرماید: نخوت و غرور آنچنان در روان آنان رسوخ
نموده که آیت و علامتی از آیات کونیّۀ و یا آیات قرآنیّۀ براي آنان که پرستش داده و روزي آنها را تکفّل نموده و تمام آنچه در
زمین است، خدا براي آنها آفریده ظاهر نمیشود و براي آنها نمیرسد مگر اینکه از آن آیات رو بر میگردانند و بنظر تأمّل و اعتبار
در آنها نمینگرد و خودهایشان را از قید تقلید آباء و محیط، مجرّد و آزاد نمیسازند و از بند عصبیّت و حماقت جاهلیت متخلص
نمیشوند. یعنی توجه و التفاتی به آنها نمیکنند، بلکه بصورت تکذیب و استهزاء تلقّی مینمایند و ابتدائیترین شرط هدایت و
راهیابی که تحقیق و جستجوگري است در آنها وجود ندارد. از این آیه مستفاد میشود: ( 4) باید بدلائل توحیدي و کتب آسمانی
توجه و دقّت نمود که متأسفانه اغلب اشخاص تدبّر نکرده از آیات الهی غفلت دارند.
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 28
مینیاید کافران را آیتی هیچ از آیات رب در نوبتی
جز که میباشند در اعراض از آن و از پی تکذیب حق بر یک زمان
(4)
، ص: 29
[سوره الأنعام ( 6): آیه 5] .... ص : 29
اشاره
( فَقَدْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَسَوْفَ یَأْتِیهِمْ أَنْباءُ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ ( 5
ترجمه و شرح .... ص : 29
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان میکند که آیات قرآن با اینکه معجزه آساست از نظر عناد آن را تکذیب مینمایند و چون
ثابت و دلیل هر حق و ثابتی است و برنامه سعادت بشر است در جهان همواره فرمانروا خواهد بود.
سیرت عناد و تکذیب آنان نسبت بدین اسلام و برنامه قرآن بظهور میرسد و اخبار تهدیدآمیزي که به آنها گفته شده صدق و
صحت آنها را مشاهده خواهند نمود. اینک میفرماید:
صفحه 35 از 188
و بدین سبب چون دین حق و دین صدق که قرآن کریم به آن دعوت نموده و نبی امین آن را آورده است و بعقائد صحیحه و
آداب کریمه آنها را میخواند، نظر به این که اعراض در آنها طبیعی گشته و اغراض غریزه آنها شده است، براي ایشان ورود و نزول
یافت آن را تکذیب کرده و دروغ پنداشتند و در اثر این تکذیب عنقریب است که خبرها و فرجام تکذیب خود و آنچه را که به آن
استهزاء و مسخرة میکردند و دریابند خواه فرجام و اخبار عواقب دنیوي یعنی گذشتن از دم شمشیر مسلمانان و خواه عواقب اخروي
که دخول در دوزخ و گرفتاري به خشم خداوندي است.
البته خیر آن در زمانی بایشان خواهد رسید که دیگر نتوانند ریشخند کنند و یقینی که به آن میرسند براي آنان سودي نداشته باشد.
ممکن است که این کافران به نیرو و مال و شکوه خود نبازند و به ، ص: 30
همین جهت است که تار وجدان ایشان را با عبرت زندهاي از آیات قدرت خدائی در باره کسانیکه قرنها پیش از ایشان میزیستهاند
مرتعش میسازد.
خلاصه مشرکین و بنی اسرائیل قرآن را تکذیب میکنند ولی بخواست خداوند متعال دین اسلام ترقی کرده مشرکین ذلیل خواهند
شد. لذا باید در مطالب قرآن تدبّر نموده و حقیقت را درك کرده و وضع گذشتگان را فراموش نکرد که چگونه در اثر مخالفت
بقرآن همه چیز را از دست دادند.
(5)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 30
آن زمان کامد بر ایشان این کلام یعنی این قرآن از خلاق الانام
زود باشد پس که آیدشان عیان آنچه میکردند استهزاء بر آن
(5)
، ص: 31
[سوره الأنعام ( 6): آیه 6] .... ص : 31
اشاره
أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَکِّنْ لَکُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَیْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ
( تَحْتِهِمْ فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ ( 6
ترجمه و شرح .... ص : 31
خداوند متعال در این آیه مبارکه بعنوان پند و اندرز بیان میکند که چگونه نشنیدهاند سرگذشت پیشینیان را که به آنان قدرت و
توانائی بیشتر فراهم نموده بودیم و بر آنان باران رحمت که سبب رفاه زندگی است فرو میبارید و نهرها از هر سو جاري بود ولی
در اثر سرکشی و تکذیب پیامبران آنها را هلاك نمودیم و خبر آنها را در جهان منتشر کردیم تا سبب عبرت اقوام دیگر گردد و با
صفحه 36 از 188
هلاکت افکندن اقوام گذشته از قدرت پروردگار کسر و کاسته نشده بلکه هر قومی که بهلاکت رسیدند اقوام دیگري را بجاي آنان
برانگیختیم. اینک میفرماید:
آیا ندیدهاند که چه بسیار پیش از ایشان ملتهائی را هلاك کردیم که توانائی و تسلّط آنان را بیش از تسلّط و توانائی شما قرار داده
بودیم و باران را پی در پی برایشان میفرستادیم و نهرهایی را از زیر پاي ایشان روان ساخته بودیم پس آنان را بسبب گناهانشان
هلاك کردیم و پس از ایشان ملت و جماعت دیگري را ایجاد کردیم. ، ص: 32
پس جایگزین و تسلط در زمین هر اندازه هم ریشهدار و نیرومند باشد سودي ندارد و ثروتی که آسمان اسباب آن را پی در پی فرو
ریزد و در زمین نهرهاي فراوان روان گرداند و کالا و هواسته هیچ کدام را سودي نیست بلکه تکذیبکنندگان بواسطه گناهانی که
مرتکب شدند بهلاکت رسیدند و خدا پس از ایشان زمین و امّت و جماعت دیگري را آفرید نه با رفتن ایشان زمین ویران شد و نه
جاي آنان خالی ماند. زندگی ابدا در بند آنان نبود بلکه بر سنتی که خدا براي آن قرار داده بود پیش میرفت.
سرنوشت گذشتگان و توجه بهلاك و نابودي ایشان در وجدان مؤثر میافتد و عبرتی را که از گذشته باید گرفت مجسم میسازد
آیا این را ندیدند؟ آیا ندیدند که اینکار و سنّت پیوسته در جهان تکرار میشود، سنّت خدا پیش مرود و کار خود را میکند پس
باید از آن بترسند و چون تکذیب کنندگان نباشند تا به سرنوشت تکذیبکنندگان گرفتار شوند.
خلاصه در تمام اعصار کفر سبب زوال نعمت و عقوبت الهی الهی بوده لذا از سرگذشت پیشینیان باید عبرت گرفته و ترك گناه
نمود.
(6)
، ص: 33
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 33
تا ندیدند و ندانستند هیچ که بقهاریّت خود در بسیج
چند کردیم از طوایف ما هلاك پیش از این از قرون بیبیم و باك
داده بودیم آنکسان را مال و جاه در زمین با وسعتی آرامگاه
بر شما تمکین ندادیم آنچنان رو لکم ما لم نمکّن را بخوان
داشتند آنها فراوان عزّ و ناز مال و جاه و مکنت و عمر دراز
صد هزاران از عبید و از خدم وز ضیاء و ملک و اسباب و حشم
ابر و باران را فرستادیم هی تا برایشان بود ریزان پی به پی
جویها گردانده بودیم از عیان زیر باغ و قصرهاشان بس روان
پس نمودیم آن جماعت را هلاك بر گناه و قصرهاشان گشت خاك
، ص: 34
بعد ایشان کافریدیم از محل قوم دیگر تا بود ز ایشان بدل
پس عجب نبود که خلق مرده نیز حق برانگیزاند اندر رستخیز
لا شیء را چون تواند کرد شیء هم تواند کرد خاك مرده حی
چند تن گفتند گرما کافرید اي محمد (ص) بر تو ایمان ناوریم
صفحه 37 از 188
تا نیاید نامه از آسمان با چهار افرشته بر ما ناگهان
پس دهند ایشان گواهی بر نسق کاین بود قرآن که نازل شد ز حق
مندرج باشد در آن نام دگر که رسولی تو ز خلاق البشر
پس بر او میبگروید از قلب و جان جمله با نام اي فلان و اي فلان
(6)
، ص: 35
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 35
قوله تعالی: کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ قرن بفتح یعنی اهل یک روزگار که متقارن و معاصر یکدیگرند.
بعقیده زجاج قرن مردمی هستند که پیامبر یا امام یا عالمی که به آن اقتداء کنند معاصر باشند خواه مدّت آن کم باشد یا زیاد و مؤید
این قول فرمایش پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است که فرمودند: خیرکم قرنی ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم. یعنی
بهترین شما کسانی هستند که معاصر هستند سپس مردمی که بعد از آنان میآیند و جمع آن قرون است و از این ماده است:
قرین چنانکه گفته میشود: قرن الشئی بغیره قرنا یعنی چیزي را بغیرش بست و پیوست و هر یک از آن دو را قرین گویند. یعنی
مصاحب و ملازم و جمعش قرناء بضم قاف و فتح راء. قرناء چنانکه در آیه 25 سوره فصلت میفرماید:
وَ قَیَّضْ نا لَهُمْ قُرَناءَ ... یعنی ما براي کفّار بجاي مردمان صالح از شیاطین جنی و انسی بسوي اختیار خودشان همنشینان و رفقائی مقدر
نمودیم که با آنها بنشینند و مصاحبت و مؤانست کنند و زخارف دنیا را در نظر آنها جلوه دهند و امر آخرت را موهون و سست و
بیاساس ارائه نمایند و گویند خداوند داعی بر عذاب بندگان ندارد یا اصلا بعد از مرگ خبري نیست و اشکال این مهمات که در
کسانیکه خداوند آنها را بحال خودشان واگذار نموده و با آنها کمک نمیکند، مؤثر میشود و وعده عذاب الهی بر آنها سزاوار
بلکه واجب میگردد و در زمره اقوامی که قبل از آنها بودند و ، ص: 36
مانند آنان مرتکب معاصی شدند و بوعده عذاب الهی معذّب گشتند، از جن و انس محسوب میگردند و در خسران دنیا و آخرت
و زیانکاري در دو سراي با آنها شریک خواهند بود.
و جمع کلمه قرن، قرون است چنانکه در آیه 13 سوره یونس میفرماید: وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ یعنی هر آینه مردمان قرنهائی
را قبل از شما هلاك کردیم.
، ص: 37
[سوره الأنعام ( 6): آیه 7] .... ص : 37
اشاره
( وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ ( 7
ترجمه و شرح .... ص : 37
صفحه 38 از 188
خداوند متعال در این آیه مبارکه نمونه شگفتانگیزي از عناد و مکابره کفّار را ترسیم نموده و میفرماید:
و اگر فرو میفرستادیم بر تو کتابی را که بر کاغذي نوشته بود و آن را با دستهاي خود لمس میکردند کسانیکه کافر شدند
میگفتند این نیست جز جادوي آشکاري.
آنان از این جهت تکذیب نمیکنند که دلایل کافی در برابرشان نیست بلکه همه کارهایشان مکابره و لجاج و عناد است تا آنجا که
اگر بجاي این کتابی که بر تو فرستادیم و بر آنان فرو میخوانی کتابی مادّي که بر روي کاغذ نوشته شده باشد میفرستادیم و با
دست آن را لمس میکردند باز دست از مکابره بر نمیداشتند و از یک و دو کردن آزرم نمیکردند و دلشان تسلیم نمیشد و
بیشرمی را بجائی میرساندند که میگفتند:
إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ این جز جادوي آشکار چیزي نیست تا آشکار شود چه اندازه در پر رویی پیش رفتهاند و چون آدمی در راه
تسلیم نشدن به حق و پافشاري بر باطل افتد تا چه اندازه پیش میرود.
بدین جهت اوراق و صحایفی از آسمان بر رسول اکرم نازل نخواهد شد که دلیل محوس رسالت او باشد و در باره غیر حاضرین
فاقد دلیل بوده ، ص: 38
انکار پذیر باشد و درخواست نزول چنین کتابی از آسمان بر خلاف روش تعلیمات عمومی جهان است و بفرض که این درخواست
پذیرفته شود، باز مشرکین از نظر لجاج خواهند گفت که سحر آشکاري است.
از این آیه مستفاد میگردد.
اشخاص کافر و پلید در هر صورت بقرآن ایمان نمیآورند و لو اینکه قرآن بصورت نوشته شده از آسمان نازل شده باشد. زیرا
دائره لجاجت آنها تا حدّي توسعه یافته که روشنترین محسوسات را نیز انکار میکنند و به بهانه سخر از تسلیم شدن در برابر آن
سرباز میزنند، در حالیکه در زندگی روزانه خود براي اثبات واقعیتها بیک دهم از این نشانهها قناعت کرده و آن را قطعی و مسلّم
میدانند.
(7)
، ص: 39
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 39
آمد این آیت که بفرستیم اگر بر تو ما اینسان کتابی در نظر
و آن بقرطاسی بود بنوشته بس میبدست خود کنند اینقوم مس
یعنی از ایشان برأي العین هم اینچنین بینند و قرطاس و قلم
میبگویند از عناد و از جهود کاین بود سحري که بر ما رخ نمود
(7)
شأن نزول .... ص : 39
تفاسیر کشف الاسرار و مجمع البیان و روض الجنان نوشتهاند: مقاتل و کلبی روایت کردهاند که این آیه در باره نضر بن حارث و
عبد الله بن ابی امیۀ و نوفل بن خویلد نازل شده. وقتی که به پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم گفتند: ما بتو ایمان نمیآوریم تا
صفحه 39 از 188
اینکه کتاب و نوشتهاي از جانب خداي تو بما برسد و با آن کتاب چهار فرشته همراه باشند و آن چهار فرشته نزد ما گواهی دهند که
کتاب مزبور از جانب خداوند است.
، ص: 40
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 40
قوله تعالی: لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ قرطاس یعنی برگ کاغذي که در آن چیزي مینویسند. این آیه اشاره است به این که
استکبار کفار بجائی رسیده که اگر این قرآن را در صورت کتابی که در برگهاي کاغذي نوشته شده باشد بفرستیم که آنان با چشم
به بینند و با دست لمس کنند باز خواهند گفت که این سحري آشکار است لذا بگفته پوچ این کفار نباید اعتناء نمود و جمعش
قراطیس است چنانکه در آیه 91 سوره انعام میفرماید:
قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسی نُوراً وَ هُديً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثِیراً
، ص: 41
[سوره الأنعام ( 6): آیه 8] .... ص : 41
اشاره
( وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُونَ ( 8
ترجمه و شرح .... ص : 41
خداوند متعال در این آیه مبارکه مطلب دیگري را که بهانه کافران است توضیح داده و میفرماید:
اینها میگویند چرا بر محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرشتهاي نازل نمیشود که ما او را ببینیم و با او سخن بگوئیم. خداوند متعال
در جواب آنها میفرماید:
و اگر ما فرشتهاي فرستاده بودیم که قرین تو باشد یا فرشته را رسول خود در بین خلق قرار میدادیم کار این مردم تمام بود و همگی
بهلاکت میرسیدند و مهلتی به آنها داده نمیشد زیرا سنّت الهی بر این جاري است که اگر قومی تعصّب بخرج دهند و غیر آنچه
پیامبر وقت مأمور به آوردن آن است اقتراحی و معجزه بیقاعدهاي طلب کنند، آن قوم را هلاك میفرماید و چون قضاي الهی بر
آن جاري بوده است که محمد صلی اللّه علیه و آله را به عذاب استیصال دچار نفرماید به احترام آن حضرت و بامید آنکه از نسل
آنها بندگانی شایسته بوجود آیند آنها را دچار عذاب و هلاك نفرمود بعلاوه قوّه بشري تاب دیدن ملائکه را ندارد و آنی آنها
مهلت دیدن آن فرشته را نخواهند داشت.
و اگر بفرض فرشتهاي بصورت بشر در آید و به پیامبري رسول گرامی گواهی دهد باز آنها انکار خواهند نمود چنانکه نزول آیات
قرآنی و رسالت ، ص: 42
رسول اکرم را تکذیب مینمودند. پس درخواست کفّار مکّه به این که فرشتهاي نازل شده و به رسالت پیامبر اسلام گواهی دهد،
صفحه 40 از 188
درخواست بیهوده و بهانهجوئی بیش نیست.
از این آیه استفاده میشود:
انسان نمیتواند ملک را بصورت اصل رؤیت کند و اگر خداوند متعال ملک را طبق تقاضاي مردم نشان میداد حجّت تمام میشد
و در صورت اعراض همه هلاك میشوند لذا باید از هواي نفس و خواهش آن خودداري کرده و از حقیقت و عقل تبعیّت نمود.
(8)
، ص: 43
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 43
کافران گفتند هم از ریب و شک بر محمد (ص) چون نشد نازل ملک
تا بما گوید که این پیغمبر است هم کتابش قول حیّ داور است
ور فرشته ما فرستادیم از سماك حکم آید قوم را هم بر هلاك
پس دگر مهلت نباشد یک نفس زان سپس که شد ملک ظاهر بکس
یعنی ار بینند افواج ملک زایل از ایشان نگردد کفر و شک
پس شود لازم هلاك اندر شهود همچو قوم لوط و هم عاد و ثمود
(8)
، ص: 44
[سوره الأنعام ( 6): آیه 9] .... ص : 44
اشاره
( وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَکاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ ( 9
ترجمه و شرح .... ص : 44
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان میکند اگر غرض از اعتراض کفار آن باشد که تنها فرشته شایسته است که از جانب
پروردگار به رسالت و دعوت بحق اعزام شود که از احتیاجات بشري بینیاز باشد و بکسب معاش مانند سایر افراد عمر خود را
صرف نکند و داراي قدرت غیبی و زندگی آسمانی و معیشت ملکوتی باشد و هرگز سختی و خستگی و بیماري بر او رخ ندهد و
بالاخره باید رسول خدا رجال آسمانی باشند.
در آن صورت هم همانگونه که امروز امر را بر خود مشتبه میسازند آن روز هم بر ایشان مشتبه میشد و چنان گمان میکردند که
این فرشته انسانی است که آنان را بعقیدهیی دعوت میکند و دعوي تازه فرشته بودن خود را هم بر آن میافزاید پس بهر حال مایه
اشتباه کاري با آمدن فرشته هم موجود است و این پیشنهاد لجوجانه هم سودي نخواهد داشت.
صفحه 41 از 188
و حکمت اینکه خداوند پیامبران را از میان خود مردم برانگیزد و با زبان قومشان سخنی گویند حکمتی است که از علم و آگاهی
خدا سر چشمه میگیرد. اینک میفرماید:
و بر فرض محال اگر پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را فرشتهاي قرار میدادیم باز هم باید او را بصورت مردي ممثّل
میساختیم تا بتواند با آنها گفتگو کند و با آنها مأیوس شود و لذا امر به آنها مشتبه میشد چنانکه الان مشتبه است و میگویند تو
بشري و پیغمبر نیستی چه آن مرد یعنی فرشته بصورت آدمی به ، ص: 45
آنها میگفت من رسول خدایم چنانکه محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود و باز هم امر بر آنها ملتبس و مشتبه و مختلط
میگردید و آن فرشته را هم فرستاده خدا نمیدانستند و تکذیب میکردند.
لذا همان بهانهجوئی که کفار در باره پیغمبر اسلام مینمایند نسبت به فرشتهاي که به رسالت اعزام شود و با مردم تماس بگیرد نیز
خواهند نمود.
(9)
، ص: 46
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 46
ور بگردانیم ما پیغمبري از ملک چون مرد نیکو منظري
لا جرم پوشیده گردانیم ما آنچه خود پوشیده کردند از عمی
یعنی آن سان کز بشر پیغمبري نک مسلم نیست شان از کافري
همچنان از طعنه گویند آنزمان چون شما این نیست جز از انسیان
(9)
، ص: 47
[سوره الأنعام ( 6): آیه 10 ] .... ص : 47
اشاره
( وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَحاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ ( 10
ترجمه و شرح .... ص : 47
خداوند متعال در این آیه کریمه بخاطر تسلیت بخاطر گرامی رسول اکرم میفرماید:
پیامبران گذشته نیز در دعوت مردم بخداپرستی با تمرّد و تکذیب آنان مواجه بودند و دعوت آنها را افسانه پنداشته و بکیفر خود
رسیدند و استهزاء بتو امر تازهاي نیست و سابقه دارد بنابر این غمگین مباش و بدان که خداوند بر آنها محیط است و آنچه را که به
آن استهزاء میکنند عواقبش آنها را فرا خواهد گرفت و راه فراري براي آنها نخواهد گذاشت.
صفحه 42 از 188
از این آیه مستفاد میشود:
در برابر استهزاء مردم به تبلیغ احکام الهی نباید دلتنگ شد بلکه باید صبر کرده و ثابت قدم گردید و باید دانست که استهزاء بقوانین
الهی موجب نزول عذاب و هلاکت استهزاء کنندگان خواهد شد.
(10)
، ص: 48
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 48
بعد از آن بهر تسلّی رسول بر حق این آیت نمود از حق نزول
آنکه از پیش از هم پیغمبران رهن استهزاء شدند از این و آن
پس بر ایشان کرد احاطه کز رسل سخریت کردند و گردید آن چو غل
آن عذابی که ندارد منتها بر جزاي سخریتها ز انبیاء
از جزاي فعل خود غافل شدند چون رسید آن خوار و مستأصل شدند
(10)
، ص: 49
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 49
قوله تعالی: فَحاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ حیق یعنی احاطه، فرا گرفتن چنانکه در آیه 45 سوره غافر میفرماید:
وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ یعنی آل فرعون را عذاب بد فرا گرفت.
اقرب الموارد نیز نوشته: حاق به حیقا یعنی احاطه به چنانکه در آیه 43 سوره فاطر نیز میفرماید:
وَ لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ یعنی حیله بد احاطه نمیکند و نمیرسد مگر اهل آن را.
راغب نوشته اصل آن حق است قاف اول به یا قلب شده است لذا باید معنی ثبوت و لزوم در آن ملحوظ باشد چنانکه در اقرب
نوشته: حاق بهم الامر الزمهم و وجب علیهم. در ضمن آیات قرآن فعل ماضی آن نه بار و فعل مضارعش یکبار آمده و همه با باء
متعدي شده است و افعال ماضی آن همه در باره عذابهائی است که منکرین انبیاء را محو و نابود کرد و در گرفتاري موقتی بکار
نرفته است.
، ص: 50
[سوره الأنعام ( 6): آیه 11 ] .... ص : 50
اشاره
( قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الْمُکَذِّبِینَ ( 11
صفحه 43 از 188
ترجمه و شرح .... ص : 50
خداوند متعال در این آیه کریمه براي بیدار ساختن افراد لجوج از راه دیگري وارد گشته و برسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
دستور میدهد که به آنان بگوید از سرزمینهاي گذشتگان گذر کنند، دیار ویران و خانههاي خراب آنها را از نزدیک مشاهده
کنند که روزگار آثار آنها را مانند خود آنان محو کرده است و عبرت گیرند از اینکه سرنوشت کفّار قوم تو نیز در آینده نزدیک
چنین خواهد بود.
بدیهی است که مشاهده آثار گذشتگان و تکذیب کنندگان تاثیرش بیشتر از مطالعه تاریخ آنها است زیرا این آثار حقیقت را
محسوس و قابل لمس میسازد. اینک میفرماید:
و اگر مشرکان را در این باب شکی نیست به آنها بگو در روي زمین گردش کنید و به تاریخ و آثار سابقین از عام و ثمود و قوم
فرعون و لوط واقف شوید سپس نظر کنید و عبرت بگیرید و ببینید که فرجام حال تکذیب کنندگان پیامبران چه بوده و بکجا
انجامیده است. از این آیه مستفاد میشود:
کفر و تکذیب دستورات الهی موجب زوال نعمت و انتقام خدا میباشد.
(11)
، ص: 51
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 51
گو مسلم گر ندارید آن عذاب کامد آن بگذشتگان را بیحساب
پس کنید اندر زمین اي قوم سیر بنگرید از چشم عبرت و این است خیر
تا چه بوده است آنکسان را عاقبت که بتکذیب رسلشان بد نیت
گر که باشد چشم عبرت بین یکی سیر گیتی نیست حاجت اندکی
دیدهاییم از چشم خود بس اعتبار همچنین بینیم هر روزي هزار
بس کسان دیدیم کاین ارض فراغ بهر ایشان تنگ بود از قصر و کاخ
من فلان شهزاده باشم یا وزیر و آنگهی بیند مرا گردون بزیر
غافل از آن کاین سپهر تیزپر هم کند از خاکشان ناچیزتر
از جهان رفتند با آن فرّ و زور شد تن سیمین دوچار مار و مور
باغها و قصرها باشد خراب یا بدست غیري آمد با شتاب
(11)
، ص: 52
توضیحات .... ص : 52
1) قوله تعالی: وَ ما تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَۀٍ مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ. )
صفحه 44 از 188
پیش از این سخن از آیات و نشانههاي عظیم خدایی بود و دیدیم که کافران با دیدن چنین آیات شرك میورزند و اینک پس از
آشکار شدن قضیه مقرر میدارد که این گروه کافران بر روي گرداندن از حق پافشاري دارند و ممکن نیست که مطلقا به هیچ یک
از آیات الهی ایمان آورند.
این روحیه مختص و منحصر بدوران جاهلیت و مشرکان عرب نبوده بلکه الان هم بسیاري از مردم را میبینیم زحمت یک ساعت
تحقیق و جستجو در باره خدا و مذهب بدست آنها بیفتد نگاه نمیکنند و بسخنان گوینده نیز اگر در این باره سخن گوید گوش
نمیدهند.
2) قوله تعالی: کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ هلاك مطلقا صوري است و معنوي و بدنی و مالی که بشومی معصیت و کفران نعمت )
وقوع مییابد و دامنگیر آدمی میگردد.
پس کسیکه به واسطه اقبال به دنیا و زینت و شهوات نفسانی فریبا از معجزات و کرامات و آیات الهی اعراض کند و از حق و
حقیقت رو گردان شود بلکه نعوذ باللّه مورد تکذیب و استهزاء قرار دهد آدمی نیست و در حکم چهارپایان است و بسا گمراهتر زیرا
چهارپایان اگر نمیفهمند دیگر تکذیب و استهزاء نمیکنند.
دریغ آدمیزاده پر حیل که باشد چو انعام بل هم اضلّ
، ص: 53
3) قوله تعالی: وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ هیچ یک از آیات قرآن بطور کتاب و لوح بر پیغمبر اسلام نازل نشده همچنانکه )
کتابهاي آسمانی بطور دسته جمعی و صحایف و الواح نازل شدهاند مانند نزول الواح توریۀ بر موسی کلیم علیه السّلام که براي
اثبات نزول آن از جانب پروردگار گروهی را بهمراه خود بکوه طور برد که پس از مشاهده نزول الواح توریه بصدق آن گواهی
دهند ولی خداوند متعال آیات قرآن معجزهآسا را بوسیله امین وحی بر رسول اکرم خوانده مانند درس عمومی روزانه که بتدریج در
دسترس مردم بگذارد و این نهایت اتقان روش تعلیم و تربیت است که جامعه بشر را تا پایان جهان با منطق و برهان بطور معجزهآسا
مورد خطاب قرار میدهد زیرا دین اسلام جهانی و عمومی است و اختصاص به مردم صدر اسلام ندارد تا اینکه گروهی کوتاه نظر
فقط از نظر معجزه موقت و زود گذر درخواست کنند به اینکه الواح و یا صحایف چندي از کاغذ و مانند آن از آسمان فرود آید
که مردم ببینند و به استناد این معجزه زود گذر چند لحظه آن کتاب و اوراق را بپذیرند و دلیل محسوس دعوي پیامبر اسلام را
بدانند.
با توجه به اینکه معجزه موقت و زود گذر اختصاص بحاضرین دارد مانند احیاء مردگان که از جمله شاهکارهاي دعوت عیسی
مسیح علیه السّلام بود فقط براي اثبات رسالت محدود براي حاضرین مناسب بود و این معجزه نیز در دنیا نباید باقی بماند براي اینکه
زمینه براي دعوت قرآن آماده گردد که فضاي جهان را فرا گیرد و طنینی دعوت آسمانی مخالفی در دنیا نباشد که بدین غیر اسلام
مردم جهان را دعوت کند بدین جهت اوراق و صحایفی از آسمان بر رسول اکرم نازل نخواهد شد که دلیل محسوس رسالت او
باشد و ، ص: 54
در باره غیر حاضرین فاقد دلیل بوده و انکارپذیر باشد و درخواست نزولی چنین کتابی از آسمان بر خلاف روش تعلیمات عمومی
جهان است و بفرض انکه این درخواست پذیرفته شود باز مشرکان از نظر لجاج خواهند گفت که این سحر آشکاري است.
4) قوله تعالی: وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ یعنی اگر فرشتهاي به صورت بشر بفرستیم تا این لجاج در دلهاي آنان رسوخ دارد )
تکذیب خواهند نمود ناگزیر به آنان مهلت نخواهیم داد و آنها را بهلاکت میفکنیم. بهر تقدیر بر خلاف نظام تعلیم و تربیت و
کسب سعادت است که بر اساس راده و اختیار نهاده شده است زیرا سیر معنوي چه بسوي سعادت باشد و یا شقاوت بر اساس اراده و
اختیار نهاده شده است که بشر بخواست خود هر یک از فضیلت ایمان و یا رذیلت کفر را برگزیند و چنانچه به درخواست بعضی از
صفحه 45 از 188
مردم فرشتهاي بر آنان نازل شود و بر حسب حکمت پروردگار چنانست که بعضی از آنان رسول و آن معجزه را تکذیب کنند، همه
را عقوبت خواهد فرمود. ولی این نقض غرض است زیرا درخاست افرادي سبب میشود که نظام زندگی جامعهاي گسیخته شود و
بهلاکت افتند. در صورتی که حیات اجتماع از زندگی افراد و اقوام و طوایف صورت میگیرد و چگونه پروردگار زندگی
اجتماعاتی را در اثر درخواست بیخردانه گروهی مختل نماید و آن اجتماع را بهلاکت افکند؟
بعبارت دیگر هر ملتی سهمی از حیات و بهرهاي از شئون زندگی و آثار در دنیا دارد همچنانکه یکایک افراد آن اجتماع بهرهاي از
زندگی و شئون حیاتی خواهند داشت.
5) قوله تعالی: وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ ، ص: 55 )
لبس به معنی چشم پوشی از حقیقت و بهانهجوئی است و لبس پروردگار و همچنین به کفار نسبت داده شد شاهد آنکه دو سنخ
است لبس و مخالطه مردم به آن است که کفار از حقیقت چشم پوشیده و به خیالات بیپایه اعتراضاتی مینمایند و از ایمان به
پیغمبر اسلام به این بهانهها خود را بیبهره میکنند.
و لبس پروردگار به معنی آن است که فرشتهاي که به فرض به سمت رسالت به سوي بشر اعزام و معرفی میشود چون منظور تعلیم
عمومی و رهبري بشر است فرشته را باید به هیئت بشر ارائه دهد که در اثر سنخیّت ظاهري مردم بتوانند با او تماس بگیرند.
6) قوله تعالی: وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ در این آیه خداوند متعال به رسول اکرم بعنوان تسلیت و تسکین خاطر میفرماید: )
تو نخستین پیامبر نیستی که از طرف مردم مورد استهزاء قرار میگیري بلکه امتهاي گذشته نیز پیامبران خود را مورد استهزاء قرار
میدادند و گفتههاي آنان را مسخره میکردند لذا نتایج گناه و آثار شوم گناهانشان دامنگیرشان کرد و عذاب الهی بر آنها نازل
گشت و راه فراري براي آنان گذاشته نشد. سپس میفرماید بکفار و بتپرستان بگو از سرزمینهاي گذشتگان گذر کنند، دیار
ویران و خانههاي خراب آنان را از نزدیک مشاهده کنند که روزگار آثار آنها را مانند خود آنها محو نموده است و عبرت گیرند از
اینکه سرنوشت کفّار قوم تو نیز در آینده نزدیک چنین خواهد بود؟
، ص: 56
روایات .... ص : 56
1) در کتاب کافی از ابی ربیع شامی روایت کرده که وي گفته از امام جعفر صادق علیه السّلام از معنی آیه قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ )
سؤال کردم آن حضرت فرمودند: خداوند قرآن را قصد کرده یعنی نظر کنید در قرآن و خبرهائی را که در باره پیغمبران است و
ببینید حالات کسانی را که انبیاء را تکذیب کردند چگونه است.
2) حضرت امام رضا علیه السّلام فرمودند: )
مردم را در توحید سه مذهب است ( 1) نفی ( 2) تشبیه ( 3) اثبات بغیر تشبیه مذهب نفی غلط است و مذهب تشبیه یعنی او را به چیز
دیگري تشبیه ساختن که این هم غلط و باطل است براي اینکه چیزي نیست که شبیه خداوند تبارك و تعالی باشد لذا راه صحیح و
میانه همان اثبات بدون تشبیه است.
، ص: 57
تجزیه و ترکیب .... ص : 57
قوله تعالی: کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ کلمه کم که استفهامیه است محلا بوسیله کلمه اهلکنا منصوب میباشد
صفحه 46 از 188
و جمله مکنّاهم محلا مجرور و صفت است براي کلمه قرن که به معناي جمعیّت میباشد و کلمه مدرارا حال است بري کلمه سماء
قوله تعالی: وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ ضمیر کلمه قالوا به مشرکین بر میگردد و ضمیر کلمه علیه به پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و
آله و سلّم بر میگردد.
قوله تعالی: ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الْمُکَذِّبِینَ کلمه کیف خبر است مقدم براي کلمه کان و کلمه عاقبۀ اسم است براي کلمه کان
و چون کلمه عاقبۀ مونّث غیر حقیقی است لذا کلمه کان مذکّر آمده است.
، ص: